۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

از کوچه تا کلیک؛ بهاییان و تبدیل آگاهی امنیتی به قدرت دیجیتال

این اپیزود در اردیبهشت ۱۴۰۴ منتشر شده است. پنجمین قسمت از فصل سوم پادکست «لایه هفتم» به بررسی تجربه جامعه بهایی ایران در مواجهه با سرکوب، تبعیض و نظارت حکومتی در بستر دیجیتال می‌پردازد. از انتقال آگاهی امنیتی سنتی به دنیای صفر و یک گرفته تا تأسیس دانشگاه آنلاین بهاییان و چالش‌های خدمات دیجیتال برای اقلیت‌ها، در این قسمت نگاهی عمیق به پیوند میان فناوری و مقاومت مدنی داریم.

در ادامه می‌توانید متن کامل اسکریپت این اپیزود را بخوانید.

پویش: سلام. من پویش هستم، درباره تکنولوژی و حقوق بشر تحقیق میکنم و این پنجمین اپیزود از فصل سوم پادکست لایه هفتمه. لایه هفتم در پروژه فیلتربان از گروه فناوری سازمان غیرانتفاعی میان و در همکاری با رادیو فردا تولید میشه جایی که ما درباره حقوق دیجیتال، حق دسترسی به اینترنت،و هر آنچه ساکنان ایران در دنیای دیجیتال باهاش سر و کار دارند صحبت‌می‌کنیم.

پیش از هرچیز مایلم از طرف خودم و همکارانم در سازمان میان فاجعه بندر رجایی شهر بندرعباس رو به بازماندگان این حادثه دلخراش از صمیم قلب تسلیت بگم.

یه نقل قول جالب هست که میگه اقلیت‌ها همین حالا توی آینده‌ی ما زندگی می‌کنن

یعنی ماشین زمان دارند یا چی؟

نه، یعنی خیلی از مصائبی که امروز برای ما مساله است برای اونها خاطره است و از خیلی پیش‌تر باهاش درگیر هستند. به همین واسطه خیلی از اتفاقاتی که امروز اونا دارن تجربه میکنند، ممکنه در آینده گریبان مارو هم بگیره. مثلا برای خیلی از ما، تهدیدهای دیجیتال مثل نظارت آنلاین یا محرومیت و طبقاتی شدن دسترسی مثل دسترسی به اینترنت یا آموزش، شاید در همین سالهای نزدیک اتفاق افتاده ولی برای اقلیت‌ها سالهاست که یه واقعیت روزمره به حساب میاد.

یکی از این اقلیت‌ها بهاییان ایران هستن. گروهی که از زمان قاجار تا امروز، زیر فشار حکومت‌های مختلف زندگی کردن و مجبور شدن همیشه مراقب باشن. امروز می‌خوایم ببینیم آیا این «آگاهی امنیتیِ تاریخی» به دنیای صفر و یک هم منتقل شده؟ آیا تونستن از فناوری برای مقابله با سرکوب استفاده کنن یا نه باعث نظارت بیشتر بر اونا شد؟

بریم برای شنیدن این اپیزود:

از کوچه تا کلیک: بهاییان و تبدیل آگاهی امنیتی به قدرت دیجیتال

بخش اول: آگاهی امنیتی و گذار به امنیت دیجیتال

امنیت چه در دنیای حقیقی و چه در دنیای دیجیتال برای خیلی‌ از ما یه انتخابه. 

یعنی ما میتونیم از رمز دو مرحله‌ای استفاده کنیم یا نه و فرق این دو برای ما امن موندن داده هامونه که حالا ممکنه به ضرر مالی هم بی‌انجامه. البته شما قطعا استفاده کنید از توصیه‌های امنیت دیجیتال. حالا حرفم اینکه برای ما این یک انتخاب شخصیه؛

وقتی میگم ما منظور ماهایی که به زبان رسمی حرف میزنیم و دینیمون دین رسمی هست.

از اون طرف ولی برای خیلی‌های دیگه، مخصوصاً اقلیت‌ها، امنیت یعنی زنده‌موندن. زنده موندن توی دنیایی که از روزی که توش چشم باز کردند به عنوان «مساله» و معضل شناخته شدند.

اقلیت‌ها خیلی سریع یاد میگیرند که برای زنده ماندن، یا برای ادامه‌ی زندگی در سایه و دیده نشدن، باید همیشه محتاط باشند. این احتیاط، کم‌کم به یک نوع آگاهی ذاتی تبدیل شده؛ آگاهی از این‌که چه باید گفت و چه نباید گفت، کجا باید بود و کجا نباید رفت، چه کسی قابل اعتماد است و چه کسی نیست. این نوع از به اصطلاح «هوش امنیتی»، به مرور زمان و از طریق تجربه‌های جمعی شکل گرفته و به نسلی بعد منتقل شده است و حالا که دنیا دیجیتال شده، اون خطرها هم شکل عوض کردن: ردیابی، شنود، بازداشت بر اساس پیام، فیلتر، محرومیت از خدمات آنلاین.

در این رابطه با یکی از دوستان بهایی که از قضا روزنامه‌نگار هم هست صحبت کردم؛

پویان مکاری روزنامه نگار و نویسنده از بن آلمان

پویش: بذار اول خاطره‌ای تعریف کنم که چرا سراغ این موضوع رفتیم. پدر یکی از دوستان من که بهائی هستند و تو هم اتفاقاً می‌شناسی‌شون، تعریف می‌کرد زمانی که پسرش چهار پنج ساله بوده، یک روز اومده و گفته: «بابا، من تو خونه شنود پیدا کردم.» این که یک بچه در اون سن چنین فهمی از نظارت داشته باشه، خیلی جالب و عجیبه. وقتی بررسی می‌کنن، می‌بینن این بچه یه میکروفون اسباب‌بازی رو آورده و می‌خواسته به خیال خودش به خانواده کمک کنه. این داستان خیلی من رو تحت تاثیر قرار داد؛ اینکه فشار و حساسیت روی یک گروه اقلیت چقدر باید زیاد باشه که بچه‌ای چهار پنج ساله رو به چنین فکری بندازه. واقعاً ناراحت‌کننده بود.

پویش: تو اولین بار کی متوجه شدی که باید بیشتر از بقیه مراقب باشی؟

پویان: ما بچه‌های دهه شصت هستیم، در زمانی متولد شدیم که افراد به خاطر عقیده اعدام می‌شدند و اموال‌شون مصادره می‌شد. هیچ خانواده بهائی رو سراغ ندارم که به طور مستقیم آسیب ندیده باشه. به همین دلیل، بچه‌های بهائی از کودکی با این مسائل آشنا میشن. تجربه تلخ شخصی من در سوم دبستان بود. اون زمان در اصفهان درس می‌خوندم و حدود ده نفر از همکلاسی‌ها هر روز در زنگ تفریح حتی بیرون مدرسه، من رو تعقیب می‌کردن و کتک می‌زدن. وقتی والدینم متوجه این مسئله شدن و به مدرسه اومدن تا با مدیر صحبت کنن، مدیر کیف من رو برداشت و جلوی پدر و مادرم دفتر و کتاب‌هام رو باز کرد و گفت: «ببینید کنار کتاب‌ها چی نوشته.» از اون لحظه بود که فهمیدم زندگی شخصیم تحت نظارت شدیده و باید نقاشی‌ها و نوشته‌هام رو در دفتر جداگانه‌ای مخفی کنم.

پویش: رابطه‌ات با تکنولوژی‌های نوظهور چطور بود؟ چه تأثیری در زندگی شما داشت؟

پویان: فناوری‌ها برای ما بهائی‌ها نه صرفاً برای فعالیت خاصی، بلکه برای حفاظت از حریم شخصی خیلی مهم بودن. مثلاً وقتی اپلیکیشنی مثل وایبر اومد، برای ما خیلی کاربردی بود، چون می‌تونستیم تماس‌ها و پیام‌ها رو از طریق اون انجام بدیم و کمتر از موبایل استفاده کنیم. این موضوع بیشتر برای این بود که می‌دونستیم زندگی‌مون داره رصد میشه.

سال ۱۳۸۹ یکی از دوستانم بازداشت شد و در بازجویی‌ها به شدت تحت فشار بود که چرا از وی‌پی‌ان و واتساپ استفاده می‌کنه. بازجوها مدام می‌گفتند: «فعالان شناخته‌شده ما این کارها رو نمی‌کنن؛ شما از کجا یاد گرفتید؟»

پویش: چطور این ابزارهای تکنولوژی به طور عملی بهتون کمک کردن؟

پویان: وقتی تمام زندگی روزمره‌تون داره رصد میشه، طبیعتاً سعی می‌کنید اطلاعات‌تون رو مخفی نگه دارید. مثلاً من یک ایمیل ناشناس داشتم که فقط خودم ازش مطلع بودم. اگر دوستان از خارج ایمیلی به من می‌فرستادن، سریع اون رو به این ایمیل منتقل و از صندوق اصلی پاک می‌کردم. این ایمیل هم هیچ جا ثبت نمی‌شد. حتی یک بار پدرم از سر شوخی پرسید که چرا دائم چیزی رو مخفی می‌کنی؟ براش توضیح دادم مجبورم این کار رو بکنم.

پویش: یکی از مهم‌ترین چالش‌ها برای اقلیت‌ها، حضور در شبکه‌های اجتماعیه. تجربه خودت چطور بوده؟

پویان: واقعاً هیچ احساس امنیتی نداشتم. حتی مسائل شخصی رو گاهی به این خاطر منتشر می‌کردم که به قولی «آدرس اشتباه» بدم، چون تجربه دوستان بازداشت‌شده رو دیده بودم؛ بازجوها تک‌تک لایک‌ها، کامنت‌ها و پست‌هاشون رو جلوی اون‌ها می‌ذاشتن.

پویش: هوشمندسازی خدمات دولتی چقدر برای اقلیت‌ها چالش‌برانگیز بوده؟

پویان: هوشمندسازی خدمات دولتی باعث شده نظارت روی اقلیت‌ها خیلی راحت‌تر بشه. مثلاً یک بار برای تمدید پاسپورت به پلیس به‌علاوه ده مراجعه کردم. فرم رو پر کردم ولی جلوی مذهب چیزی ننوشتم تا حساسیتی ایجاد نشه. مسئول اونجا به اصرار خودش گزینه «شیعه» رو انتخاب کرد و فرم رو ارسال کرد. وقتی فرم رو پرینت کردن، دیدم توی سیستم ثبت شده «سایر-بهائی». یعنی از قبل اطلاعاتم ثبت شده بود و کاملاً پروفایل‌شده بودم. خیلی از دوستان دیگه هم همین تجربه رو داشتن. مثلاً بعضی‌ها فقط به دلیل اینکه بهائی بودن و کد ملی‌شون ثبت شده بود، به طور اتفاقی در تظاهرات یا حتی در مسیر کار بازداشت شدن و بازجویی شدن که «بهائی هستی، اینجا چی کار می‌کنی؟»

بخش دوم: دانشگاه آزاد بهاییان

فقط تحت نظارت بودن جامعه بهایی رو تحت تاثیر قرار نداده. بهاییان ایران از اولین کسانی بودن که به طور کامل حق تحصیل ازشون گرفته شد. شاید اون روز خیلی‌ها فکر کردن این فقط مشکلِ بهایی‌هاست. اما چیزی نگذشت که دایره‌ی تبعیض بزرگ‌تر شد و به خیلی‌های دیگه هم رسید کما اینکه در سالهای اخیر با مساله دانشجویان ستاره دار مواجه شدیم. امابرای بهاییها داستان همینجا تموم نمیشه. اون‌ها با تکنولوژی و خلاقیت، راه تازه‌ای برای ادامه تحصیل پیدا کردن. دانشگاه بهاییان

از یکی از کسانی که در دانشگاه آنلاین بهائیان هم تحصیل کرده و هم امروز درس میده در این باره پرسیدم که اولین مواجهه‌ش با محرومیت از تحصیل چه زمانی بود و چطور جامعه بهایی به ایده تأسیس دانشگاه آنلاین بهائیان رسید؟

نیکناز افتحی دانش اموخته معماری از دانشگاه یو سی برکلی و مدرس موسسه علمی ازاد بهائیان از کالیفرنیا

پویش: اولین بار چطور متوجه شدی که موضوع محرومیت از تحصیل برای بهائیان تا این حد جدی است؟

نیک‌ناز: راستش من خواهر کوچیکم و دو تا خواهر بزرگتر دارم. وقتی خواهر بزرگم دیگه نتونست دانشگاه بره، اون موقع خیلی درک نمی‌کردم این مسئله در آینده چه تاثیری روی زندگیش می‌ذاره. بیشتر چیزی که منو ناراحت می‌کرد این بود که خواهرهام نمی‌تونن رشته‌ای رو که دوست دارن بخونن. اون زمان مؤسسه علمی وجود داشت ولی رشته‌هاش محدود بود و همه رشته‌ها ارائه نمی‌شد.

استادانی داشتیم که از دانشگاه اخراج شده بودن؛ مثل مرحوم مهندس توسکی که از مؤسسان مؤسسه علمی بود، یا مهندس توسکی که بعد از انقلاب فرهنگی اخراج شده بودن. اون‌ها دیدن جوانان بهائی از دانشگاه محروم شدن و فکر کردن بهتره دور هم کلاس‌هایی برگزار کنن. ابتدا قرار نبود یک دانشگاه رسمی باشه؛ فقط یک راه‌حل موقت برای جبران محرومیت از تحصیل بود تا زمانی که دوباره به دانشگاه‌ها راه پیدا کنیم. اما این مسئله الان حدود چهل ساله ادامه داره.

پویش: استفاده از شبکه‌ها و ارتباطات ارگانیک در شرایط بحرانی برای گروه‌های اقلیت خیلی جالبه. این موضوع در مورد مؤسسه علمی چطور اتفاق افتاد؟

نیک‌ناز: حدود سال ۸۵-۸۶ ساختمونی متمرکز در سعادت‌آباد داشتیم که خیلی شبیه دانشگاه بود. ولی ما به اون شرایط آسوده موقت اعتماد نکردیم و به‌خاطر مسائل امنیتی، به سمت ایجاد دانشگاه آنلاین هم رفتیم. وقتی اینترنت فراگیر شد، بسیاری از کلاس‌ها رو به صورت آنلاین برگزار کردیم. وب‌سایت “بیایی چی” ساخته شد که دانشجوها با یوزرنیم و پسورد واردش می‌شدن. این سایت بارها مورد هجوم و هک قرار گرفت و همیشه یک تیم پشتیبانی ۲۴ساعته داشتیم که سایت رو فعال نگه دارن.

استادهای ما از سراسر جهان بودن؛ ابتدا بیشتر استادهای بهائی ولی بعدها استادهای غیر بهائی هم اضافه شدن. نکته جالب اینه که اون زمان کورس‌های آنلاین حتی در آمریکا هم چندان شناخته‌شده نبود و مؤسسه ما از روی ضرورت امنیتی به این سمت رفت. رشته‌های جدیدی هم اضافه شد.

پویش: اون زمان از چه ابزاری برای برگزاری کلاس‌های آنلاین استفاده می‌کردید؟

نیک‌ناز: سال ۲۰۰۸ که من کلاس داشتم، از اسکایپ استفاده می‌کردیم. کلاس‌ها ضبط نمی‌شد و باید یادداشت برمی‌داشتیم. با استادها از طریق ایمیل در ارتباط بودیم. من تزم رو با دکتر کنعانی از آمریکا کار کردم؛ خیلی وقت می‌ذاشتن و با اسکایپ در ساعات مختلف صحبت می‌کردیم. نقشه‌ها و طرح‌ها رو برای ایشون ایمیل می‌کردم، ایشون نظر می‌داد و دوباره به من برمی‌گردوند. واقعاً شرایط خاص و جالبی بود.

پویش: بعد از تعطیلی کلاس‌های حضوری در سال ۱۳۹۰، مؤسسه چطور خودش رو با شرایط جدید وفق داد؟

نیک‌ناز: وقتی دانشگاه حضوری رو تعطیل کردن و بسیاری از اساتید و دانشجویان بازداشت شدن، این اتفاق گرچه سخت بود اما در طولانی‌مدت باعث شد کلاس‌های بیشتری به صورت آنلاین برگزار بشه. مؤسسه بیشتر روی توسعه آموزش آنلاین تمرکز کرد و اساتید بیشتری از ایران و سراسر جهان برای همکاری به ما ملحق شدن. از این نظر، شاید به نوعی این چالش به پیشرفت بیشتر مؤسسه کمک کرد.

خیلی وقت‌ها ما متوجه امتیازهایی که داریم نیستیم. فکر می‌کنیم تبعیض فقط مال «دیگران» است و تا وقتی خودمون باهاش روبه‌رو نشیم، باور نمی‌کنیم چه ستم بزرگی همین حالا بیخ گوشمون داره اتفاق میفته.

اما حقیقت اینه که تبعیض مثل یه ماشین عمل می‌کنه. وقتی این سازوکارِ خودی و غیرخودی کردن در یه جامعه جا بیفته، دیگه معلوم نیست کی قراره دامن ما رو هم بگیره. یه روزی مسأله، محرومیت از تحصیل اقلیت‌هاست؛ یه روز دیگه خدمات عمومی رو از بی‌حجاب‌ها دریغ می‌کنن، و شاید روز بعدش اینترنت رو طبقاتی کنن و دسترسی بهش رو دل‌بخواهی و سهمیه‌ای کنن.

باید جلوی این سهمیه بندی‌ها ایستاد و مقاومت کرد کاری که بهایی‌ها به بهترین شکل و با استفاده از فناوری تونستند انجام بدند.

توصیه های دیجیتال
من برای تهیه این اپیزود با چند نفر از دوستان بهایی مشورت کردم و اون‌ها یادآوری کردن که هرچند مفهوم امنیت دیجیتال برای خیلی از بهایی‌ها آشناست، اما بهتره چند تا توصیه و ابزار کاربردی رو هم آخر اپیزود مطرح کنیم. این‌ها چند مورد مهم و اساسی هستن که می‌تونن برای حفظ امنیت دیجیتال شما مفید باشن:

استفاده از پیام‌رسان‌های امن و رمزگذاری‌شده: مثل سیگنال، واتساپ یا سشن که امکان شنود و دسترسی دیگران رو خیلی کمتر می‌کنن.

فعال‌سازی رمز دومرحله‌ای (Two-factor Authentication): ولی نه از طریق پیامک، چون پیامک ممکنه تحت نظارت باشه؛ بهتره از ابزارهایی مثل Google Authenticator یا Authy استفاده کنید. استفاده منظم از VPN مطمئن: VPN معتبر، آدرس آی‌پی شما رو مخفی نگه می‌داره و جلوی ردگیری فعالیت‌های آنلاینتون رو می‌گیره.

انتخاب گذرواژه‌های پیچیده و متفاوت برای هر اکانت: حتماً از نرم افزارهای مدیریت گذرواژه مثل xpass یا 1Password استفاده کنید.

احتیاط در اشتراک‌گذاری اطلاعات شخصی: تا حد امکان اطلاعات حساس و هویتی‌تون رو در شبکه‌های اجتماعی منتشر نکنید. به‌خصوص شما بیشتر از هرکسی باید مراقب اطلاعاتی باشید که در اختیار چت‌بات‌ها و مدل‌های زبانی هوش مصنوعی مثل ChatGPT قرار می‌دید. حذف منظم تاریخچه پیام‌ها: به صورت دوره‌ای مکالمات حساس رو از گوشی و اکانت‌هاتون پاک کنید.

باز نکردن لینک‌ها و فایل‌های مشکوک: همیشه در باز کردن لینک‌ها، به‌خصوص از فرستنده‌های ناشناس یا مشکوک احتیاط کنید. امیدوارم این نکات براتون مفید باشه و امنیت دیجیتال‌تون رو تا حد زیادی افزایش بده.

پایان‌بندی

اگه شما هم تجربه‌ای مشابه از زندگی در شرایط تبعیض، نظارت دیجیتال یا مقاومت از طریق تکنولوژی دارید، حتماً با ما به اشتراک بذارید.

همچنین اگر بهایی هستید و تجربه‌ی شخصی یا نکته‌ای درباره‌ی امنیت دیجیتال دارید که فکر می‌کنید می‌تونه برای دیگران مفید باشه، حتماً با ما تماس بگیرید.

ما رو از طریق شبکه‌های اجتماعی فیلتربان یا رادیو فردا، ایمیل یا پلتفرم‌هایی که در توضیحات اپیزود ذکر شده پیدا کنید و صداتون رو به گوش بقیه برسونید.

ممنونم که با من همراه بودید. تشکر میکنم از همکارم پروانه وحیدمنش، تیم تک سازمان میان در گروه فیلتربان و دوستان خوبمون در رادیو فردا. پس فعلا خدافظ و یادمون نره که در دنیای امروز دسترسی به اینترنت و آگاهی از حقوق دیجیتال یک حق مسلم و پذیرفته شده است.

اپیزودهای دیگر پادکست لایه هفتم