حدود سه سال پیش فیلتربان گزارشی دربارهی اهمیت و خطرات پیامرسانهای بومی منتشر کرد. این اپلیکیشنها به دنبال جلب هر چه بیشتر کاربر برای خود هستند و در عین حال حریم خصوصی کاربران را روز به روز بیشتر نقض میکنند. عدهای بر این باورند که این اپلیکیشنها در رقابت با همتاهای بینالمللی خود شانسی برای موفقیت ندارند، اما خطراتی که این اپلیکیشنها برای کاربران دارند، با گذشت زمان افزایش یافته است.
در گزارش پیش رو نگاهی میکنیم به شواهدی که نشان میدهد پیامرسانهای بومی کاربران را مجبور به نامنویسی در پلتفرمهای خود میکنند. این کار غالبا بدون اطلاع و رضایت کاربران انجام میشود. به علاوه نشان میدهیم این اپلیکیشنها علیرغم رشد آهستهای که داشتهاند در سیاستگذاری اینترنت در ایران جایگاه برجستهای را اشغال میکنند و در آینده نیز نقش آنها بیشتر خواهد شد. با توجه به پشتیبانی زیاد دولت از تولید و توسعهی این پلتفرمها، چنین به نظر میرسد که در سیستم در حال رشد کنترل اطلاعات در فضای مجازی، این پیامرسانها نقش عمدهای خواهند داشت.
حقوق بشر و پیامرسانها
در دنیای امروز اپلیکیشنهای پیامرسان یکی از پرطرفدارترین نرمافزارهای تکنولوژی دیجیتال به شمار میروند و برخی از آنها مانند واتساپ و فیسبوک مسنجر به وسیلهی میلیاردها نفر در جهان مورد استفاده قرار میگیرند. از طریق این پیامرسانها طیف وسیعی از گروههای جمعیتی و حوزههای جغرافیایی در جهان میتوانند سریع و ارزان و (عموماً) به شکل امن با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.علاوه بر رد و بدل کردن پیامکهای شخصی، این اپلیکیشنها اکنون میتوانند گروهبندیهای مختلف یا «کانال»های خاص ایجاد کنند و کارکردهای دیگری برای فعالیتهای تجاری و سیستم پرداخت الکترونیک را هم به امکانات خود افزودهاند.
این ویژگیها باعث شده که در کشورهای استبدادی اهمیت پیامرسانها بیشتر شود. آن تعداد از اپلیکیشنهای بینالمللی که امکان رمزی کردن پیامها را دارند، در مقایسه با همتاهای خود، خدمات امنتری را به کاربران عرضه میکنند. همزمان، توان ارتباطگیری با مخاطبان بیشتر، این پیامرسانها را تبدیل به ابزاری قدرتمند برای بالا بردن صدای اقلیتها و گروههای حاشیهای کرده تا آنها بتوانند موقعیت خود را به اطلاع دیگران برسانند و اعتراضها و تظاهرات خیابانی خود را سازماندهی کنند. در نتیجه، دسترسی به این پلتفرمها در جامعههای بسته و استبدادی عمیقاً با موضوع حقوق بشر در فضای مجازی گره خورده است.
دولتهای خودکامه هماکنون در صدد مقابله با این «تهدید» برآمده و بسیاری از آنها اقدام به فیلتر کردن پیامرسانهایی نظیر تلگرام، واتساپ، و سیگنال کردهاند. این فیلترینگ گاه دائمی و گاه فقط به هنگام رویدادهای حساس سیاسی اعمال میشود.
پیامرسانها در ایران
ایران از ابتدا پیشتاز سانسوررسانههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیامرسان بوده و تاریخچهای طولانی از سیاست مسدود کردن این پلتفرمها به ویژه در دورههای حساس سیاسی دارد. تلگرام ــ که همچنان یکی از محبوبترین پیامرسانها در ایران محسوب میشود ــ در سال ۱۳۹۷ با دستور قضایی فیلتر شد. در دیماه ۹۹ پیامرسان سیگنال نیز برای دومین بار مسدود شد.
همزمان با فیلترینگ، دولت مرتب در حال برنامهریزی گسترده برای تولید و ترویج همتاهای بومی برای اپلیکیشنهای بینالمللی بوده است. نخستین اقدام در این راستا به مصوبهی شورای عالی فضای مجازی در سال ۱۳۹۵-۱۳۹۶ با عنوان «سیاستها و اقدامات ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» برمیگردد. این سند ملزومات سرمایهگذاری برای پیامرسانهای داخلی و تسهیل و ترویج استفاده از آنها را شرح میدهد. حمایت مالی دولت از تولیدکنندگان داخلی و دادن وام برای توسعهی این اپلیکشنها همراه با تخفیف هزینهی کاربران از جمله این اقدامات تشویقی بود. این مصوبه پایهگذار لایحهای به نام «طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» بود که نخستین گام در تدوین سند پر مناقشه و خطرناک «طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی»، مشهور به طرح صیانت بود (فیلتربان از این سند با نام «طرح خدمات فضای مجازی» نام میبرد).
فیلتربان قبلا دربارهی سیاستگذاریها و اقداماتی که طی چند سال اخیر منجر به توسعهی پیامرسانهای داخلی شد گزارش داده است. در آبان ۱۳۹۹ شورای عالی فضای مجازی مصوبهای با عنوان ««طرح کلان و معماری شبکه ملی اطلاعات» منتشر کرد که در آن تأکید شده پیامرسانها و رسانههای اجتماعی بخشی از «محتوا»ی پروژه بومی کردن اینترنت در ایران یعنی «شبکه ملی اطلاعات» را تشکیل میدهند. این مصوبه وظیفهی «گسترش ظرفیت پیامرسانهای داخلی به تعداد ۵۰ میلیون کاربر» را برعهدهی وزارت ارتباطات گذاشته شده است.
موقعیت پیامرسانهای بومی در ایران
شماری از مهمترین اپلیکیشنهای پیامرسان داخلی نظیر روبیکا، سروش، بله، و آیگپ همه روابط نزدیکی با نهادهای دولتی دارند:
- روبیکا محصول یکی از اپراتورهای اصلی ارتباطات موبایل در کشور، یعنی شرکت همراه اول است که بیشتر مالکیت آن دولتی و در اختیار شرکت مخابرات ایران است.
- آیگپ در سال ۹۷ به مالکیت شرکت کیان ایرانیان درآمد. سهامداران این شرکت همراه اول و بانک پارسیان هستند.
- سروش، طبق آخرین اطلاعات موجود، متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. هرچند در سال ۱۳۹۸ مالکیت آن به مزایده گذاشته شد، هنوز در مورد خرید و فروش این اپلیکیشن اطلاعی در دست نیست. علاوه بر این، پیامرسان سروشپلاس که قبلا ارتباط خود را با سروش انکار میکرد، بنا به گفته رئیس هیئت مدیره سروش بخشی از این اپلیکیشن محسوب میشود.
- بله ظاهرا به وسیلهی شرکت دادهورزی سداد تولید شده که سرمایهی خود را از بانک ملی ایران کسب کرده است. ارتباط این پیامرسان با بانک ملی را میتوان در خدماتی که ارائه میدهد مثل درگاه پرداخت و انتقال سپرده آنلاین مشاهده کرد.
با وجود اینکه برخی از این اپلیکیشنها عمدتا دارای مالکیت خصوصی هستند، تعداد بسیاری هم هنوز به حمایت دولت متکی هستند. این حمایت یا از طریق وام و کمک مالی و یا اتکا به زیرساختهای فنی وزارت ارتباطات صورت میگیرد.
با توجه به سابقهی دولت ایران در نظارت بر رفتار کاربران در فضای مجازی که از طریق پیامرسانها صورت میگیرد (نظیر حسابهای مرتبط با دولت در اپلیکیشن تلگرام پس از آنکه خود پیامرسان اصلی تلگرام فیلتر شد)، ارتباط نزدیک با نهادهای دولتی، فقدان یا کمبود تسهیلات ایمنی در این پیامرسانها، همراه با مشکلات فنی استفاده از آنها، به طور طبیعی کاربران ایرانی را نسبت به استفاده از این اپلیکیشنها بدبین کرده و انواع تشویق و انگیزهدهی از سوی دولت نیز برای جلب کاربران اثری نداشته است.
نزدیک به چهار سال پس از انتشار مصوبهی شورای عالی فضای مجازی دربارهی ساماندهی پیامرسانها، همچنان گفته میشود که کیفیت اپلیکیشنهای بومی در مقایسه با همتاهای بینالمللی پایین است. این ضعف از سوی مقامات دولتی و حتی سازندگان این نرمافزارها نیز تایید شده است. طبق یک نظرسنجی که در مرداد ۱۴۰۰ به وسیلهی مرکز نظرسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انجام شد، از میان ۱,۵۷۰ پاسخدهنده، ۴۸.۴٪ اظهار داشتند که فقط از رسانههای اجتماعی و پیامرسانهای بینالمللی نظیر تلگرام و اینستاگرام استفاده میکنند. ۲۸.۸٪ گفتند از هر دو، هم پلتفرمهای داخلی و هم خارجی، استفاده میکنند. تنها ۱.۸٪ از پاسخدهندگان منحصرا نرمافزارهای داخلی مثل سروش، روبیکا، و گپ را مورد استفاده قرار میدهند.
آمار پایین و رشد آهستهی پیامرسانهای داخلی بهروشنی باعث نگرانی مقامات ایرانی شده است. در یکی از آخرین جلسههای کمیسیون مشترک ویژه مجلس برای بررسی «طرح خدمات فضای مجازی»، امیر خوراکیان، معاون حقوقی و امور مجلس مرکز ملی فضای مجازی گزارشی درباره پیامرسانهای داخلی ارائه داد. بنا به گزارش امیر خوراکیان، حدود «۲۰ میلیون کاربر یونیک» از پیامرسانهای بومی مثل ایتا، سروشپلاس، بله، و گپ استفاده میکنند.
ایجاد انگیزه یا تحمیل؟
آماری که امیر خوراکیان در نشست کمیسیون ویژه ارائه داد چندان قابل راستیآزمایی نیست و باید با احتیاط به آن نگاه کرد چون در این موارد شفافیت وجود ندارد. حتی برخی از همکاران خوراکیان در مجلس نیز در این مورد ابراز تردید کردند: در همان جلسه، افشین کلاهی، عضو کمیسیون کسبوکارهای نوآور در اتاق بازرگانی، صنایع، معادن، و کشاورزی از مجلس خواست این آمار را وارسی کند تا بر مبنای ارقام صحیح بتوان برنامهریزی کرد. به زعم او، یکی از مشکلات این است که عضویت بعضی از کاربران در این اپلیکیشنها «داوطلبانه» نبوده است. همین ایراد از سوی جلال رشیدی کوچی، نمایندهی مجلس در همان نشست مطرح شد که گفت خود او با وجود اینکه هرگز به پیامرسان «بله» نپیوسته ، مطلع شده است که حسابی به اسم او در بله ایجاد شده است. خوراکیان این ایرادها را رد کرد و گفت این موارد بسیار «نادر» هستند و به دلیل «مشکلات فنی» رخ دادهاند.
متأسفانه شواهد متعددی نشان میدهد که پیامرسانهای داخلی، به جای اتکا به رشد طبیعی و ارگانیک، با نقض حریم خصوصی و زیر پا گذاشتن آزادی کاربران در فضای مجازی میخواهند آمار مشترکان خود را بالا ببرند. وعدهی دسترسی به خدمات اساسی از راه این پیامرسانها نیز یکی از راههای جلب مشتری است.
دو سال پیش که ما از خطرات پیامرسانهای داخلی گفتیم، تاکید کردیم که یکی از تاکتیکهای اصلی برای تشویق افراد به پیوستن به این اپلیکیشنها ایجاد انگیزههای بیشتر از جمله ارائه خدمات بانکی است. از آن زمان تا کنون، انگیزههای مالی متعددی به این پیامرسانها افزوده شده تا اپلیکیشنهای داخلی در موقعیت ممتاز تری در قیاس با همتاهای بینالمللی قرار گیرند، مثل تخفیف ۶۶ درصدی برای قیمت دادههایی که پیامرسانهای بومی استفاده میکنند. بعضی از آیاسپیها گهگاه بستههای رایگان به مشترکان این پیامرسانها میدهند که کاربران را به سمت آنها بکشند.
به تازگی نیز مسئولان ستاد اجرایی فرمان امام که یک نهاد دولتی است اعلام کردند ثبت نام برای فاز سوم واکسن ایرانی «کوایران برکت» منحصرا از طریق اپلیکیشن آیگپ و یک خط تلفن اختصاصی انجام میشود. واکسن برکت را ستاد اجرایی فرمان امام، زیر نظر رهبر نظام، تولید میکند. آیگپ در موارد دیگری هم دست به اقدامات نگرانکننده زده، نظیر مجبور کردن دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی به دانلود این اپلیکیشن تا بتوانند، به منظور ورود به پورتال دانشگاه، کد احراز هویت دریافت کنند.
علاوه بر اینها، از آنجا که پیامرسانهای داخلی بخشی از شبکه ملی اطلاعات به حساب میآیند و در داخل کشور میزبانی میشوند، وقتی دولت اینترنت بینالمللی را مسدود میکند آنها در دسترس میمانند (البته نه همیشه). به هنگام بحرانهای سیاسی که به دستور مقامات اینترنت خاموش میشود، کاربران در داخل و خارج از کشور چارهای ندارند جز اینکه از پیامرسانهای بومی برای تماس با یکدیگر استفاده کنند و اجبارا خطر ارتباط ناامن را نیز پذیرا شوند.
در طی زمان، این انگیزهها و اجبارها بیشتر و بیشتر شدهاند به نحوی که حالا میتوانیم یک اکوسیستمِ دو شاخه در ایران تشخیص دهیم: یک شاخه را خدمات ارزان با سرعت بالا، اما اساسا ناامن با اپلیکیشنهای بومی تشکیل میدهد که رقیب شاخهی دوم یعنی خدمات امن اما گران و کمسرعت بینالمللی است. این انگیزهها اما به حدی نبوده که رفتار کاربران را به نحو چشمگیری تغییر دهد. در نتیجه، تاکتیکهای خشنتری برای بالا بردن تعداد کاربران پیامرسانهای بومی لازم میشود. برای نمونه، اقدامی که از طرف اپلیکیشن روبیکا صورت گرفت و خشم بسیاری از کاربران را برانگیخت.
در مرداد ۱۴۰۰، تعداد زیادی از کاربران ایرانی شامل افراد مشهور، ورزشکاران پرطرفدار، و چهرههای رسانهای شاکی شدند که بدون رضایت و اطلاع آنها در اپلیکیشن روبینو، همتای ایرانی اینستاگرام، حسابهایی جعلی به نام آنها درست شده است. روبینو زیرمجموعهی اپلیکیشن بزرگ روبیکا است که دولت از آن حمایت میکند. ظاهرا این حسابها با کپی کردن پروفایلهای اینستاگرام درست شده بودند. برخی از حسابهای جعلی حتی علامت تأیید شناسه را هم داشتند که نشان مشروعیت و صحت است. روبیکا در بیانیهای اظهار کرد حسابهای جعلی به دست کاربران ناشناس درست شدهاند، در حالیکه میدانیم ایجاد حساب جدید در روبینو مستلزم ثبت شماره تلفن کاربر است. مسئولان روبیکا با اعلام یک آدرس اینترنتی از کاربران خواستند با مراجعه به آن، اطلاعات لازم را کسب کنند. اما این صفحه هرگز راهاندازی نشد و کاربران چارهای جز دانلود اپلیکیشن نداشتند تا از وجود حساب کپیشده به اسم خود مطلع شوند. پلیس سایبری فتا هم اعلام کرد که، «استفاده غیر مجاز از اطلاعات شخصی کاربران و ایجاد حساب کاربری بدون اطلاع و اجازه افراد» را پیگیری خواهد کرد. تا تاریخ نوشتن این گزارش هنوز پلیس فتا اقدامی علیه روبیکا نکرده است.
این رفتار بیسابقه نیست. در سال ۱۳۹۷ گفته شد که پیامرسان سروش بدون اطلاع قبلی برای عدهی زیادی از کاربران حساب باز کرده است. مسئولان سروش این گفته را تکذیب کردند. پیامرسان «بله» هم دست به اقدامات مشابهی زد اما توجه چندانی برنینگیخت. با وجود اعتراض کاربران ایرانی، ادعای رسیدگی از سوی مقامات دولتی و پلیس فتا تا کنون منجر به هیچ اقدامی نشده است.
چشمانداز درازمدت
واقعیت این است که پیامرسانهای بومی در رقابت با همتاهای بینالمللی به راه دشواری پا نهادهاند. مشکلات آنها موجب نگرانی مقامات دولتی از یکسو، و خشنودی مدافعان حقوق دیجیتال از سوی دیگر بوده است. اما آنچه باید برای اندازهگیری میزان موفقیت این اپلیکیشنها مورد توجه قرار گیرد لزوما تعداد کاربران و رشد ارگانیک آنها نیست.
اگر در سیاستگذاریهای شورای عالی فضای مجازی و پیشرفت «طرح خدمات فضای مجازی» دقیق شویم میبینیم که اپلیکیشنهای بومی بخشی جداییناپذیر از شبکه ملی اطلاعات هستند، و بنابراین در درازمدت جایگاه آنها تثبیت شده است، حتی اگر در گامهای نخست چندان موفق نبوده باشند. این اپلیکیشنها نقش ویژهای در ساختار نظارت دولتی بر فضای مجازی بازی میکنند زیرا دسترسی به اطلاعات از طریق آنها با سهولت بیشتری انجام میشود و در مقایسه با اپلیکیشنهای بینالمللی از تسهیلات ایمنی کمتری برخوردار هستند. سرمایهگذاری کلان دولت همراه با مالکیت دولت بر تعدادی از این اپلیکیشنها نیز به این معنی است که در آینده انگیزههای بیشتری برای سوق کاربران به سمت این پیامرسانها ایجاد خواهد شد تا بتوانند درآمد مستمر داشته باشند. این پیامرسانها همچنین سهمی اساسی در استقرار «فیلترینگ غیرهمسان» دارند که دسترسی به اینترنت بینالمللی را به شکل نابرابر میان گروههای اجتماعی مختلف ردهبندی میکند و میزان این دسترسی پیشاپیش از طرف دولت تعیین شده است.
با آنکه در آیندهی نزدیک احتمال اینکه پیامرسانهای بومی به طور کامل جایگزین همتاهای بینالمللی شوند کم است، و آنها ناگزیر در کنار اپلیکیشنهای خارجی به حیات خود ادامه خواهند داد، اما مدام راههای خطرناکتر و زیرکانهتری پیدا میکنند تا تعداد بیشتری از کاربران را به سمت خود جلب کنند، بدون آنکه توجهی به فضای ناامن پیرامون خود برانگیزند. هرچند کاربران به تدریج آگاهی بیشتری در قبال حقوق دیجیتال کسب میکنند، به گمان ما باید توجه بیشتری به روال نقض حریم خصوصی به دست اپلیکیشنهای بومی و نقشههای آنها برای کشاندن کاربران ایرانی به سمت خودشان صورت بگیرد. باید تهدیدی که از سوی این پیامرسانها متوجه حریم و حقوق کاربران است روشنتر شود، و کارکرد آنها در سیاست نظارت دولتی آنلاین و سیستمهای کنترل اینترنت بیشتر مورد بحث قرار گیرد.