آبان ۱۳۹۸ هنگامی که صاحبان قدرت دستور خاموشی اینترنت را صادر کردند، ترس وجود میلیونها نفر را فرا گرفت. دیری نکشید که ناظران بینالمللی و خبرنگاران نیز در این بیم با ایرانیان همراه شدند. بر همگان روشن بود که این خاموشی فقط و فقط به پا شده است تا تصاویر و اخبار نقض حقوق بشر از مرزهای ایران و حتی شهرها و محلهها خارج نشوند. این خاموشی پر اضطراب گرچه چند روز بیشتر نبود اما زندگی هزاران خانواده ایرانی را برای همیشه تغییر داد. بدون شک تراژدی واقعی، مرگ معترضان بیگناهی چون پویا بختیاری و عاقبت دیگر خانوادههای قربانیانی است که تا هفتهها به دنبال خبری از عزیزانشان در بازداشتگاهها و بیمارستانها با چشمان نگران تمام گوشههای ایران را گشتند.
به خاطر همین پیامدهای ترسناک و غمانگیز است که نباید خاموشی اینترنت و آمران آن را فراموش کرد. برپا کردن دیوار سکوت میان مرزهای ایران و جهان به ناقضان حقوق بشر این آزادی را داد تا به دور از دوربینها و رسانهها و ناظران بینالمللی خیابانهای شهرهای مختلف ایران را به خون معترضان آغشته کنند. گرچه قطعی اینترنت فقط چند روز طول کشید، اما از سالها پیش از وقوع این حادثه مسئولین جمهوری اسلامی و به خصوص وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی با برنامهریزیها و سیاستگذاریهای خود ساختار اینترنت ایران را برای آبانهای دردناک آماده کرده بودند.
در طول سالهای ریاستجمهوری حسن روحانی، نشانههای گذار ایران از شبکه جهانی به سوی اینترنتی بسته و محلی در تمام تصمیمات مسئولین جمهوری اسلامی دیده شده است. اما بسیاری از ایرانیان هرگز تصور نمیکردند برای چنین مدتی طولانی از دسترسی به سادهترین سرویسهای آنلاین محروم شوند. پس از آبان سال گذشته دیگر بر کسی پنهان نیست که مسئولین جمهوری اسلامی چطور نیروهای خود را بسیج کردهاند تا شبکهای استبدادی تحت عنوان شبکه ملی اطلاعات در ایران به پا کنند. شبکهای که تمام ماموریتش ایجاد فرصت برای جمهوری اسلامی است که در لحظات پرفشار، دیواری از سکوت و خاموشی میان ایرانیان و جامعهی جهانی به پا کند.
آذری جهرمی که روزی با عناوینی چون وزیر جوان خود را آماده دولت بعد از روحانی و ارتقاء مقام میکرد، امروز برای بسیاری از ایرانیان سمبل خاموشی و تاریکی است. وی و دیگر دستاندرکاران شبکه ملی اطلاعات گرچه در خیابانها نبودند و خود به معترضین حمله نکردند، اما با سیاستهای استبدادی و دراز مدت خود میدان را برای حوادث آبان ۹۸ آماده کردند. در یک سال گذشته شورای عالی فضای مجازی و سیاستگذاران اصلی ساختار اینترنت در ایران، نه تنها برنامههای خود را تغییر ندادهاند بلکه به سرعت روند محلیسازی افزودهاند و ایران را برای خاموشیهای طولانیتر آماده کردهاند.
تصویب طرح کلان و معماری شبکه ملی اطلاعات توسط شورای عالی فضای مجازی از یک سو و پیشنهاد طرح مدیریت پیامرسانهای داخلی از طرف نمایندگان مجلس از سوی دیگر، نمایانگر پافشاری سیاستگذاران جمهوری اسلامی برای گذار از دسترسی ایرانیان به اینترنت آزاد جهانی است. طرحهایی دیگر همچون سیستم عاملها و موبایلهای ایرانی و فیلترشکنهای قانونی نیز خبر از احتمال این دارند که ایران به سوی جامعه مجازی طبقاتی و فیلترینگ غیرهمسان میرود. همچنین بازداشتهای اخیر پلیس فضای مجازی تحت عنوان مبارزه با شایعات در مورد ویروس کرونا یا فشارهای آنها به سلبریتیهای اینستاگرامی این را ثابت میکند که فضای اینترنت محلی ایران جایی برای ابراز عقیده و یا زندگی به سبکهای غیر قابل قبول برای جمهوری اسلامی نخواهد بود.
گرچه از آبان ۹۸ تا آبان امسال نشانهای از تغییر مسیر و احترام به حقوق شهروندی در سیاستگذاریهای این افراد عالی رتبه دیده نمیشود، اما بدون شک حوادث دردناک آبان گذشته کار آنان را در پنهان کردن آرزوهایشان برای شبکه ملی اطلاعات دو چندان سختتر کرده است. آگاهی ایرانیان مهمترین نیرویست که توان شکست نقشههای وزارت ارتباطات، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، قوه قضاییه، نیروهای مسلح، پلیس فضای مجازی و مهمتر از همه رهبر جمهوری اسلامی ایران را دارد.
لازمه پایان دادن به طرح محلیسازی اینترنت در ایران، به رسمیت شناختن حق انتخاب کاربران و حق حریم خصوصی در فضای مجازیست.اما در غیاب کوچکترین نشانهای از تغییر مسیر سران جمهوری اسلامی، مبارزه روزانه کاربران، کنشگران و شرکتهای خصوصی با سانسور و شنود تنها مانع جدایی ایران از اینترنت جهانی است.
اگر امروز با نقشه شوم سیاستگذاران جمهوری اسلامی در برپایی دیوار خاموشی میان ایران و جهان مبارزه نکنیم، بدون شک تکرار دوبارهی آبان ۱۳۹۸، تاریکی مطلق و مرگ ایرانیان به دور از چشم جهان، آینده شبکه ملی اطلاعات است.